پرنسس ملودی

یه پست پراز عکس و مطلب

1389/10/26 18:10
نویسنده : مامان
553 بازدید
اشتراک گذاری
من 15 ماهه شدم

14 ماهگی یکی از مهمترین تاریخ های زندگیمه چون توی این ماه یکدفعه خیلی جهش رشدی کردم البته نه از نظر قد و وزن اونها نرماله ومعمولی قدم71 و وزن 9800 ولی هم یهوی راه افتادم بدون اینکه زمین بخورم هم تمام کلمات رو خوب میفهمم و تقریبا اکثرشون رو بعد از اینکه مامانش (ش رو چندروزه دوست دارم به اخره همه کلمه ها اضافه کنم) و یا بابا که گاهی دوست دارم اونم صدا بزنم مامانش میگن تکرار میکنم


با اینکه اکثر کابینت ها رو مامان زرنگی کرده و با نی نی بان بسته ولی من میرم سراغ بقیه کشوها و کمدها که بسته نیستند و همه چیزرو میریزم بیرون اخه خیلی کیف میده 

می دونم کفش هام تو کدوم طبقه از جاکفشیه هروقت حوصله م سرمیره میرم برشون میدارم پشتش در جاکفشیرو هم میبندم میام هی به مامانش میگم افش دد پا   افش دد پا انقده میگم تا مامانش رو ازرو ببرم

اصولا هر وسیله ایی که برام جالبناک باشه اول میره تو دهنم همچنان  بعد که حسابی استریلش کردم میزارم زمین و تمام تلاشم رو می کنم تا باسنم رو بزارم روشو روش بشینم  2/3دوری دور خودم می چرخم تا بتونم موقعیتو باسنموپیدا کنمو روش بشینم

میرم به هر چیزی که نباید دست بزنم و خیلی خیلی گاهی کنجکاویمو جلب میکنه دست میزنمو  فوری به مامانش نگاه میکنم وقتی میبینم داره نگام میکنه انگشت سبابمو تکون میدمو میگم نه نه نه نه     نه نه نه نه  

البته پیش خودمون باشه ها با اون یکی دستم همچنان مشغول ور رفتن با اون وسیله ام اخه هنوز کنجکاویم رفع نشده کهخوب برا من جیزه خطر داره که دست بزنه نه من که

چند روز پیشا بابایی خوابیده بود منم گیر دادم به مامانش که عباسی عباسی  ( یعنی منو سوار تاپ کن  ) بعد که سوار شدم بلند بلند می گفتم  اااا     عبــــــــــــاسی   اااا عباسی   مامانش تا میرفت کاراشو کنه داد میزدم ماما  مامان   تا مامان میگفت جانم  انگشت سبابمو میزاشتم رو بینیمو  میگفتم  سش  بابارو نشون میدادم دوباره سش بابارو نشون میدادم این موضوع nبار تکرار شده خلاصه تازگیها هرکی کافیه تا دسشتو بزاره روسرش یا چشمشو به هر دلیل ببنده یا دراز بکشه به هم نگاه میکنم و اون فردو نشون میدمو میگم سش سش با اشاره انگشت

با هرچیزی قر میدم اونم چه قری دستهامو میگیرم بالا تکون تکون تکون حالا نوبت شکمه شکمه تو بیرون تو بیرون اها اها اها اها چندروز پیشا که رفته بودیم بیرون دسته ببینیم هم یهو هوس کردم با صدای تپل و سنج قربدمو هد بزنم که مامانش زود اومد دستمو گرفت برد بیرون که مبادا ابروریزی شه خب چیه مگه قرم میـــــــــاد

رامیرمو اهنگ تولدو میخوووووووووووونم ابلد ابلوووووووووو ابلوو د ابلووو دستم میزنم بخصوص وقتی جو گیر میشم محکم میبرم عقب میارم جلو تند تند میزنم ابللللد ابلوو


تمام گل سرهای مامان و انگشتراش میدونم کجاست هرروز میرم کشورو می کشم بیرون گل سری که دوست دارمو برمیدارم میزارم روسرم  و انشــــــــــتر(انگشتر)رو می کنم تو انگشتمو میام کفشهای مامان رو برمیدارم یکیشو پا میکنم راه میفتم


خوب دیگه خسته شدم بلندگو رو میدم به مامانش از من بای

لطفا عکسهارو از پایین به بالا ببینید

در ادامه مطلب:















پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)